ɮɨӄɦɨǟʟ

بــیـــــפֿــــیــــــال


ام االمصائب

"ام المصائب"



انگار تو را به همین سادگی ها نمی توان نوشت.

از بس که خدا توی چشمهایت متانت گذاشته است.

اشک ریخته ای ولی همیشه ایستاده ای.

نشکسته ای.

از شب های تنهایی و بی مادری

تا همین شب های تنهایی و بی یاوری.

انگار یک جوری٬

یک حسی توی همین آرام سوختن هایت هست که زیباترت می کند.

انگار توی همه روضه ها یک آرامشی می ریزد

از چشمهایت که ما را هم آرام می کند.

یک شکوهی که دلگرم می کند آدم را.

که دلداری می دهد بعد این همه سال ما را.

خواستم بگویم حتی اگر این روزها دست هایت را بسته باشند٬

تو همیشه همان شکیبای باشکوه همیشه های مایی خاتوون...!

 

 

ام المصائب<br /><br />
<br /><br />
انگار تو را به همین سادگی ها نمی توان نوشت<br /><br />
از بس که خدا توی چشمهایت متانت گذاشته است<br /><br />
اشک ریخته ای ولی همیشه ایستاده ای نشکسته ای<br /><br />
از شب های تنهایی و بی مادری تا همین شب های تنهایی و بی یاوری<br /><br />
انگار یک جوری٬ یک حسی توی همین آرام سوختن هایت هست که زیباترت می کند<br /><br />
انگار توی همه روضه ها یک آرامشی می ریزد از چشمهایت که ما را هم آرام می کند<br /><br />
یک شکوهی که دلگرم می کند آدم را که دلداری می دهد بعد این همه سال ما را خواستم بگویم حتی اگر این روزها دست هایت را بسته باشند٬ <br /><br />
تو همیشه  همان  شکیبای  باشکوه  همیشه های    مایی   خاتوون


برچسبـهـ ـا : ✘ادامهـ مطلبـ✘
♥ نوشته شده در شنبه 22 آذر 1393برچسب:ام المصائب, ساعت 11:11 توسط ☣ ☠ εℓ şεℓεɠŗσ ☠ ☣:

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 12 صفحه بعد

Design By : Bia2skin.ir